کمالی در همایش «ادبیات معاصر ایران»:

شیراز در انتظار داستان‌های ارزشمندی است که فرهنگ غنی آن را روایت کند

تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ماه ۱۳۹۷

نخستین همایش ملی «ادبیات معاصر ایران؛ دهه ۹۰-۶۰» در شیراز برگزار شد.

 در نشست اول علمی این همایش که در تالار سازمان اسناد و کتابخانه ملی مرکز فارس برگزار شد، کوروش کمالی سروستانی درباره «جریان‌شناسی داستان فارس» سخنرانی کرد و گفت: فارس از سنت فرهنگی دیرینه و مبتنی بر مدارا برخوردار است. در ادبیات کلاسیک این دیار، سعدی نخستین شاعری است که در بوستان و گلستان به خلق حکایاتی پرداخته‌ است که بسیاری از آن‌ها از منطق روایت داستان امروزی پیروی می‌کنند. پس از سعدی، شاه‌داعی شیرازی، اهلی شیرازی، مکتبی شیرازی، عرفی شیرازی و وصال شیرازی با منظومه‌های گوناگون عاشقانه و عارفانه روند داستان‌پردازی را ادامه دادند. اگرچه میرزا حسن‌خان بدیع در سال ۱۲۹۹ رمان «داستان باستان» را منتشر کرد، اما نخستین تلاش‌ها در زمینه خلق ادبیات داستانی معاصر با انتشار مجموعه داستان «آتش خاموش» سیمین دانشور در سال ۱۳۲۷ آغاز شد که امسال ۷۰ سال از آن تاریخ می‌گذرد و در پی آن، ابراهیم گلستان در سال ۱۳۲۸ مجموعه داستان «آذرماه آخر پاییز» را منتشر می‌کند و نسل اول داستان‌نویسان فارس بدین‌گونه زاده می‌شود.

کمالی سروستانی با بیان این‌که امین فقیری با انتشار «دهکده پرملال» در سال ۱۳۴۷ نماینده نسل دوم داستان‌نویسان فارس و یکی از چهره‌های برجسته ادبیات اقلیمی است، اظهار کرد: در همین سال ابوالقاسم فقیری مجموعه داستان «اجاق کور» را منتشر کرده است. اگرچه در بین سال‌های ۱۳۴۷ تا ۱۳۶۸ داستان‌ها خلق و منتشر می‌شود، اما نسل سوم داستان‌نویس فارس و شیراز با حضور شهریار مندنی‌پور، ابوتراب خسروی، محمد کشاورز، علی‌اصغر شیرزادی و محمد بهمن‌بیگی که آثارشان در دهه ۶۰ و ۷۰ منتشر می‌شود شگل می‌گیرد که در جهان داستان ایرانی جایگاهی درخور می‌یابد و ادبیات داستانی شیراز لون دیگری به خود می‌گیرد.

مدیر سازمان اسناد و کتابخانه ملی مرکز فارس افزود: ادبیات پایداری و دفاع مقدس نیز در دهه ۷۰ صدای رسای خود را با انتشار کتاب «کانال مهتاب» اکبر صحرایی در سال ۱۳۷۸ در فارس طنین‌انداز می‌کند و نویسندگانی چون بیژن کیا، بابک طیبی، احمد اکبرپور، حمید اکبرپور و مجید کوهکن در این ژانر و برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان به خلق آثاری ارزشمند می‌پردازند.

او ابوتراب خسروی، محمد کشاورز، اکبر صحرایی و صمد طاهری را از نویسندگان برجسته فارس و شیراز دانست و درباره آنان بیان کرد: همگی جایزه ادبی جلال آل‌احمد را دریافت کرده‌اند. احمد اکبرپور نیز جوایزه بین‌المللی یونیسف، شورای کتاب کودک، جایزه پکن و کتابخانه بین‌المللی مونیخ را برای کتاب‌های «امپراتور کلمات» و «شب‌بخیر فرمانده» دریافت کرده‌ است.

او ضمن برشمردن کارنامه برخی دیگر از نویسندگان شیراز و فارس در نسل اول، دوم و سوم افزود: نسلی شیراز را پیش‌ رو دارند و نسلی پسِ پشت؛ نسلِ اول داستان‌نویسی معاصر، دل به شیراز داده است: صادق هدایت و صادق چوبک و امین فقیری و سیمین دانشور؛ و نسل دوم نیم‌نگاهی به شهر دارد؛ ابوتراب خسروی، شهریار مندنی‌پور، اکبر صحرایی و محمد کشاورز؛ و نسل سوم گویی شیراز را نمی‌شناسد. نسل سوم حتی به اندازه آگاتا کریستی، خانه‌ای در شیراز ندارد؛ اگرچه داستان با فرمان برنمی‌آید، اما ندیدن شهری چون شیراز نیز حکایت از آن دارد که یا شهر دل از آن‌ها نربوده است و یا آنان دل به شهر نسپرده‌اند. هنر و ادبیات شهری مواجهه هنرمند است با شهر، و آن‌گاه که ادبیات شهری تنک‌مایه می‌شود، یا شهر تنک‌مایه است یا هنرمند! در زندگی روزمره مردمان و ساکنان شهر، شهر جایی است برای زیستن، دویدن، آرمیدن. مردمان در شهر پرسه می‌زنند، اما آن را نمی‌بینند! اگرچه هنوز شیراز به عنوان فرهنگ شهر ایرانی در رمانِ ماندگار روایت نشده و داستان‌نویسان بومی‌نویس، شیراز را کمتر از دیگران دیده‌اند و هنوز شیراز در انتظار آفرینش و خلق رمان‌ها و داستان‌های کوتاه ارزشمندی است که تاریخ و فرهنگ غنی و کهن آن را روایت کند و شاید در این میان، «سووشون» سیمین دانشور یک استثنا باشد که البته رویکرد اسطوره‌ای آن بر نگاه مدرن شهری سایه افکنده است. با این همه شیراز را باید به وصف نشست؛ شیرازِ عشق و شور، شیرازِ شعر و اندیشه، شیرازِ فلسفه و حکمت، شیرازِ حماسه و شهادت، شیرازِ شهروند و دردمند، شیرازِ معمارانه و مصفا، شیرازِ باغ و گل، شیرازِ سنّت‌ها و فرهنگ مردم، شیرازِ دیروز، امروز و فردا و.... آن‌چه از هر سو بر افق ادبیات جهان سایه انداخته، آن است که شهرهای جهان با ادبیات آن پیوند خورده‌اند؛ سن‌پترزبورگ با داستایوفسکی و تولستوی، پاریس با ارنست همینگوی و ویکتور هوگو، لندن با چارلز دیکنز، نیویورک با پل استر، استانبول با اورهان پاموک و.... اما شیراز در ادبیات داستانی، از پس‌زمینه جلوتر نیامده است و این شهر پرعشوه و کرشمه، پرعرفان و ایمان، پرتاریخ و حرمان، پرادب و هنر، در انتظار نویسندگان خلاقی است که آن را از پس‌زمینه به زمینه آورند.

در ادامه حسن میرعابدینی درباره «جریان‌شناسی رمان پس از انقلاب» اظهار کرد: رمان به‌عنوان گفتمان روایی جدید از محصولات مدرنیته به شمار می‌رود. در سنت فرهنگی ما به دلایل مختلف و از جمله چیرگی تک‌سخن گویی ناشی از استبداد شرقی، فرم‌های ادبی مکالمه‌ای و چندسخنی مانند رمان و نمایشنامه امکان رشد لازم را پیدا نکرده‌اند. در سال‌های بیداری مشروطیت و تحولات چشمگیر در اجتماع و فرهنگ بر اثر برخورد جلوه‌های تجدد بر پیکر جامعه‌ای سنتّی، رمان و نمایش‌نامه به مثابه نوع‌های ادبی دوره بیداری ملی سر برآورنده و در گذر زمان، رمانی ایرانی پدید آمد که برخلاف نظر معابدان، حاصل تقلید صرف از زمان اروپا نیست بلکه دو خاستگاه عمده دارد؛ یکی ادبیات داستانی کلاسیک ایران و رمان‌هایی همچون سمک عیار و داراب‌نامه و دیگری رمان‌های تاریخی و عاشقانه ترجمه‌شده از ادبیات بیگانه، به ویژه فرانسه و روسیه بیشتر از راه این ترجمه‌ها بود که نویسندگان ایرانی با قالب و فرم نمایشنامه و رمان آشنا شدند و پس از چندی کوشیدند نمونه‌های فارسی آن‌ها را پدید آورند. بنابراین برخلاف نظر ادبای مخالف ادبیات معاصر، پیدایش فرم رمان در کشورهای آسیایی و از جمله ایران، صرفاً نسخه ترجمه رمان‌های غربی پنداشته نمی‌شود، بلکه در ارتباط است با تجربه تاریخی تجدد (مدرنیته) در این کشورها.

این منتقد و پژوهشگر همچنین با اشاره به این‌که می‌توان از دهه ۶۰، به عنوان آغازگاهِ دوره جدیدی در ادبیات معاصر سخن گفت، ادامه داد: این دوره، دوره‌ای است که تلاش برای تجسّم بخشیدن به پیچیدگیِ زندگی در هنگامه انقلاب و جنگ و تبعات جابه‌جاییِ نظام اجتماعی و فرهنگی، رمان را واجد اهمیتی خاص می‌سازد. رمان که بیش از دیگر انواع ادبی قابلیت بازتاب دادن هیجان‌های اجتماعیِ گسترده زمانه را دارد، در حیات فردی و اجتماعی ایفاگرِ نقشی می‌شود که در گذشته بر عهده شعر بود. جریان عمده رمان‌نویسی دهه ۷۰، به زبان و سبکِ متن و روایت‌گری، بیش از قصه‌گویی توجه دارد. مدرنیسمی که در دهه پیش در فضای رازناکِ رمان‌های رئالیستی، جادویی خودنمایی کرده بود، نقشی محوری‌تر می‌یابد.

میرعابدینی افزود: ترجمه آثار تئوریک نقد و نظریه جدید و تألیف ساختار و تأویل متنِ بابک احمدی، در شکل‌گیریِ جریان رمان‌نویسی پسامدرن بی‌تأثیر نیست. آثار بسیاری بر الگوی نظریه‌ها نوشته می‌شود و نوعی ادبیات ترجمه‌ای پدید می‌آید که نقشی از جامعه و روح زمانه را بازنمایی نمی‌کند. بحث‌ها و ترجمه‌های تئوریک نیز بیشتر از آنکه برای داستان‌نویسیِ ما مفید باشد، به کار پایان‌نامه‌های دانشگاهی و ارتقای استاد می‌آید. زیرا پویش داستان در ایران، براساس مقتضیات فرهنگی، اجتماعیِ جامعۀ ما شکل می‌گیرد و قواعد و مسائل خودش را دارد که نمی‌توان آنها را در چارچوب نظریه‌ها به صورتی مکانیکی بسته‌بندی کرد.

او ضمن اشاره به ویژگی‌های رمان‌های دهه ۹۰، گفت: در رمان‌هایی از دهه ۹۰، تلاش نویسندگان برای پشت سر گذاشتن فضاهای بسته از روزمرگی نوشتن، محسوس است و ما شاهد گرایش تازه‌ای به نوشتن از مردم و دوره‌های تاریخیِ به عمد یا به سهو پنهان نگه داشته‌شده هستیم. گروهی از نویسندگان شروع به نوشتن از فضاهای عمومی کرده‌اند و مثلاً رمان‌هایی درباره مناسبات زندگی در مناطق جنوب تهران پدید آورده‌اند.

در ادامه این نشست، ابوتراب خسروی به موضوع «داستان پیشاانقلاب و پساانقلاب» پرداخت و اظهار کرد: یک وجه رمان مفاهمه است؛ ما از طریق رمان حضور دیگری را درک می‌کنیم و رمان پیش‌نیاز شکل‌گیری دموکراسی و احزاب است. رمان محصول دوره مدرن است و داستان زمانی پدید می‌آید که جامعه متکثر می‌شود. قبل از دوره داستان، روایت‌ها براساس جنگ‌ها بود؛ بعد از اینکه شهرهای صنعتی پدید آمد، نیاز به نیروی کار با هر نژاد و مذهب پدید آمد که صنعتگران ناگزیر شدند زیر یک سقف قرار گیرند، از این‌رو داستان‌ها شکل گرفتند.

این داستان‌نویس با اشاره به دوران مشروطیت و شکل‌گیری ادبیات داستانی ایران، بیان کرد: گرچه پشتوانه دولت مدرن دموکراسی و احزاب است، اما در این دوران، استبداد شرقی اجازه ظهور و بروز داستان‌نویسی را نمی‌دهد. در جامعه ایرانی یکصد سال پیش، داستان‌نویسی به شکل شبه رمان بروز یافت.

در پایان نسرین فقیه‌ ملک‌مرزبان درباره «دیروز و امروز ادب فارسی» سخنرانی کرد و در بخشی از سخنان خود گفت: جامعه زبانی در بزنگاه تحولات عمیق اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک تغییرات زیادی می‌پذیرد. همسو و همزمان نبودن تغییرات باعث می‌شود در تعامل زبانی و ادبی و حتی اندیشگانی دچار سوء تفاهم شویم. آنچه در ادبیات، نقد ادبی و سبک‌شناسی زبان و ادب فارسی امروز تأثیر می‌گذارد طبعاً سخنان علمی برآمده از تمدن غربی با زبان‌های انگلیسی و فرانسه و آلمانی است. از سوی دیگر همسایه‌ها و هم‌دینان فارسی‌زبان‌ها هم از تفکرات و عواطف خود بر این زبان آثار زیادی برجا می‌گذارند. تاریخ تحولات زبان‌های اروپایی و آمریکایی با تاریخ تحول زبان فارسی همسو نیست. شاید این امر بدیهی جلوه کند، ولی نکته مهم این است که حتی همسایه‌ها و هم‌دین‌های ایرانیان نیز از تحولاتی برخوردارند که زبان فارسی را در عرصه تحولات می‌توان تنها و منحصر به فرد دانست. کمتر زبانی است که گویشوران امروزی آن بتوانند کتاب‌های ادبی و حتی غیر ادبی ۱۰۰۰ و بلکه ۱۴۰۰ سال قبل خود را بخوانند. عجیب است که زبان احساس جوانان یک جامعه مانند آنچه در ایران امروز در مورد سعدی می‌بینیم بتواند با زبان شعر شاعری مربوط به ۷۰۰ سال پیش آمیخته شود. این ارتباط و سیر بی‌دگرگونی بنیادین زبان و ادب فارسی با آثار ادبی پیشین خود ویژگی‌های خاصی را ایجاد می‌کند و مشکلاتی را در فهم مکاتب فکری و اصطلاحات اجتماعی و ادبی ملل مختلف پیش می‌آورد؛ از قبیل آنکه ما در درک مفاهیمی چون مدرنیته، ساختار کلاسیک و بحث‌های سنت‌گرایی حتی با همسایه‌های خود چندان قابل مقایسه مستقیم نیستیم.

در نشست علمی دوم این همایش کامیار عابدی درباره «گسست‌ها و پیوست‌ها در شعر ایران دهه‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۰» سخنرانی و در بخشی از سخنان خود اظهار کرد: پس از دهه‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰ که بخش پُراهمیتی از مُدرنیسم ادبی ایران را به تدریج در معرضِ آرمان‌گرایی و سیاست‌اندیشی قرار داد، در چهار دهه بعد (دهه‌های ۱۳۹۰ ۱۳۶۰) با دورانی به کلّی متفاوت در شکل / فُرم، زبان و محتوای شعر روبه‌رو می‌شویم. سیری دقیق در این دهه‌ها، که خود به دوره‌های متفاوتی قابل تقسیم است، از سویی گُسست‌ها و از دیگرسو پیوست‌های جدیدی را در جریان شعر (و نیز تحلیل و نقد آن) و سپهر ادبی به ما یادآوری می‌کند. این گُسست‌ها و پیوست‌ها کدام است؟ صاحب این قلم در مقاله خود می‌کوشد در پرتو دگرگونی‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیِ دهه‌های مورد بحث به‌شماری از پُراهمیّت‌ترینِ آنها اشاره و آنها را در حدّ توان ادبی و ذهنی خود تحلیل و تبیین کند.

در ادامه این برنامه، همچنین سپیده یگانه درباره «شخصیت‌شناسی «شمس و مولوی» در غزل شاعران جوان» بیان کرد: فرامتن‌گرایی یکی از ویژگی‌های غزل معاصر به‌ویژه غزل شاعران جوان است و زمینه توسع و تداعی معنایی را در غزل فراهم می‌کند. فرامتن مجموعه سازه‌هایی است که اگرچه خارج از متن است، اما با آن ارتباط تناظری دارد و دارای انواعی است که فرامتن‌های تاریخی، سیاسی، اجتماعی، اعتقادی و ادبی از آن جمله‌اند. شمس و مولوی، دو فرامتن تاریخی ادبی و مرتبط با عرفان اسلامی‌اند که مورد توجه غزل‌سرایان جوان قرار گرفته‌اند.

غلامرضا کافی سخنران دیگر این نشست بود که با موضوع «تأثیر حماسه‌های تاریخی بر شعر انقلاب» سخن گفت و در بخشی از سخنانش اظهار کرد: جریان‌های ادبی در طول تاریخ تحت تأثیر پدیده‌های اجتماعی شکل گرفته‌اند. به همین دلیل انقلاب اسلامی ایران، به عنوان عظیم‌ترین پدیده‌ اجتماعی قرن، بازتاب‌هایی در رایج‌ترین هنر نوشتاری، یعنی شعر داشته است و فراوانی آثار پدیدآمده در این موضوع، جریانی ادبی را شکل داده است که به راحتی می‌توان از آن به عنوان ادبیات انقلاب اسلامی نام برد. درنگ در آثار پدیدآمده در حوزه‌ ادبیات انقلاب اسلامی، ما را به شاخص‌ها، برجستگی‌ها و حتی انواعی خاص می‌رساند که منظومه‌سرایی یکی از آن‌ها است.

در ادامه نیز مهبود فاضلی به «نقد جامعه‌شناختی رمان «پنج‌شنبه فیروزه‌ای» با رویکرد ساخت‌گرایی تکوینی از لوسین گلدمن» پرداخت و گفت: براساس این رویکرد در رمان «پنج‌شنبه فیروزه‌ای» رابطه متقابل و هدفمند اجزا کاملاً مشهود است. در نامگذاری این رمان این هدفمندی دیده می‌شود. در اجزای تشکیل‌دهنده عنوان رمان، هر دو ارزش مثبت نشانه‌شناختی دارند و در ساختار و فصل‌بندی و نام‌گذاری فصل‌ها نیز بازتاب نگرش ایدئولوژیک نویسنده نمایان است.

در ادامه همایش و در نشست علمی سوم، احمد اکبرپور به «گستره پیام در ادبیات کودک» پرداخت و گفت: مسئله اساسی در پیام آن است که کودکان می‌توانند پیام نهفته را درک کنند.

او در ادامه با اشاره به این نکته که شناخت ادبیات کودکان مساوی با گونه‌ها و کاربرد آن است به سخنان جین کارل اشاره کرد و گفت: کتاب خوب پند و اندرز نمی‌دهد، بلکه اندیشه‌ها در تار و پود آن تنیده شده‌اند و آشکارا بخشی از هویت کتاب شده‌اند. کتاب‌های پیش‌پاافتاده بیش از اندازه بر پیام‌ها پافشاری می‌کنند و زندگی را تخریب و یا بیش از اندازه ساده می‌کنند.

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در ادامه سخنان خود به دستاوردهای دهه‌های گذشته در حوزه ادبیات کودک و نوجوان پرداخت و گفت: در دهه ۶۰ با برخی دستاوردها همچون کیهان‌بچه‌ها و سروش نوجوان روبه‌رو بودایم و چهره‌های فعال در این عرصه عبارتند از امیرحسین فردی، حسین فتاحی، محمد میرکیانی، سوسن طاقدیس، فریبا کلهر و… . در دهه ۷۰ نیز مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا، موسسه مادران امروز، موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، انجمن نویسندگان کودک و خانه ترجمه در این حوزه فعال بوده‌اند. در دهه ۸۰ هم با پدیداری رشته‌های دانشگاهی ادبیات کودک در مقطع کارشناسی ارشد، تعاریف زیباشناختی و آکادمیک از بزرگان به ادبیات کودک جهان راه یافته است.

همچنین اطلس اثنی‌عشری در سخنرانی خود با اشاره به «دستاوردهای ادبی انجوی شیرازی» گفت: انجوی شیرازی ۷۲ سال، در میان مردم و با آنان زیست. او در اردیبهشت ١٣� � ، در شیراز به دنیا آمد و دوران کودکی را در محله سعدی گذراند. خانواده‌اش روحانی‌مسلک بودند و او پس از کسب دانش در محضر پدر و پایان تحصیلات عمومی، به ژنو سوئیس رفت و حقوق خواند. با صادق هدایت آشنا شد و با پیگیری ایده‌های پژوهشی هدایت، درباره فرهنگ عامه، به گردآوری داستان‌ها، متل‌ها و قصه‌های عامیانه پرداخت.

سیروس نوذری دیگر سخنران این نشست نیز درباره «شعر کوتاه معاصر» گفت: جریانی که به جریانی مستقل تبدیل و تحت عنوان شعر کوتاه مطرح شد، مربوط به آغاز دهه ۷۰ است، با انتشار کتاب هایکو ترجمه آقای شاملو و پاشایی. از این زمان شاعرانی آمده‌اند که همه توان خود را در این نوع شعری مصروف کرده‌اند و حتی شاعران نسل‌های قبل را نیز جذب کرده‌اند.

این شاعر و پژوهشگر در ادامه افزود: چهار جریان اصلی در شعر امروز ایران وجود دارد؛ شامل شعر سنتی، شعر پُست‌مدرن با حضور شاعرانی از دهه ۷۰ چون علی عبدالرضایی، بهزاد خواجات، رضا براهنی و علی باباچاهی، شعر ساده‌نویسی با حضور بیژن جلالی، رسول یونان، گروس عبدالملکیان و شمس لنگرودی، و کوته‌سرایی.

مریم کهنسال نیز ضمن پرداختن به «تصویرگری زنان در داستان‌های کوتاه ابوتراب خسروی» در بخشی از سخنان خود بیان کرد: دنیای داستانی ابوتراب خسروی، دنیایی است سیال، آمیزه‌ای از خیال و رؤیا و واقعیت. گم‌شدن‌ها و بازآمدن‌ها در لحظه‌هایی که به ساختار زمانِ کیهانی تن نمی‌دهند و مکان‌هایی که گاه پُل می‌زنند به آن سوی دنیای سایه‌ها و گاه جایی در همین حوالی. گوشه‌ای دِنج از یک باغ قدیمی، شاید هم خانه‌ای کوچک و ساده و روستایی. زنان و مردانِ داستان‌های او را نمی‌توان به همان وضوح که در ادبیات داستانی مرسوم و کلاسیک می‌شناسیم، شناخت. آن‌ها نمی‌آیند تا شناخته شوند. همیشه تصویری مبهم از آنان در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد و این یکی از ویژگی‌های ساختار داستان‌های این نویسنده است. آن‌چه منتقدان از آن به عنوان داستان پُست‌مدرن یا سوررئال یاد می‌کنند. پارادوکس جالبی در داستان‌های او جریان دارد که شاید بتوان آن‌ها را یکی دیگر از ویژگی‌های ساختار روایتی آثار او دانست. اینکه زن‌های بسیاری از داستان‌ها، کنش‌گر نیستند و هویت فردی و اجتماعی متمایز ندارند. دیالوگ‌هایی که از زبان آنان بیان می‌شود محدودتر است، اما صدای زنان را می‌توان در متن از زبان راوی (مردان) شنید.

مرتضی جعفری دیگر سخنران این نشست به موضوع «ایستایی و پویایی تصاویر در شعر شاملو» پرداخت و در بخشی از سخنان خود گفت: برخی از مؤلفه‌هایی که در شعر می‌تواند شعر را پویا کند، بهره‌مندی از قید، تشبیه، صفت تشخیص یا جان‌بخشی به اشیاء و بهره‌مندی از افعال در شعر است؛ هم در حوزه افعال انسانی و هم افعال غیرانسانی همچون روییدن و جاری شدن. برخلاف مواردی چون بهره‌گیری از استعاره، ردیف و قافیه در شعر که موجب ایستایی آن می‌شود. تضادها در کلام از دیگر عوامل پویایی در شعر هستند. روحیه شاعران و میزان هیجان و تحرک روحی شاعر نیز در این امر مؤثر است. در برخی تصاویر شعر شاملو، تصاویر مبدأ و مقصد وجود دارد به گونه‌ای که در امتداد یکدیگر قرار گرفته‌اند و فاصله میان آنها با عنصری پر شده که هنگام خواندن ترتیبی میان آنها شکل گرفته و نوعی حرکت و سیر زمانی در آنها وجود دارد.

در ادامه این نشست سارا هلاله درباره «آشنایی‌زدایی در شعر بیژن الهی» گفت: الهی به تجربیات جدیدی در عرصه شعر فارسی دست یافته که از منظر فرم‌گرایانه حائز اهمیت هستند. توجه او به تکنیک‌هایی که به منظور آشنایی‌زدایی انجام شده و همچنین ابداعاتی که او در این زمینه داشته قابل توجه است. آشنایی‌زدایی زبانی در نظام فکری شعر الهی ارزش و اهمیت بسیار زیادی دارد، چرا که در دستگاه اندیشگانی او زبان شعر محملی برای تجربیات بازی‌گونه فرم شعری است که منجر به عمق‌بخشی مفاهیم از رونق‌افتاده می‌شوند. او در چهار ساحت به هنجارگریزی زبانی پرداخته است: نوآوری واژگانی، نحو، علائم نگارشی و ضرباهنگ.

دیگر سخنران این نشست ندا محمدی بود که با موضوع «دوستی‌پژوهی در اندیشه شاعرانه بیژن جلالی» سخن گفت. او بر این باور بود که شعر جلالی در مراحل تکوین دوستی، در محله ارتباط باقی‌مانده و به تعامل در نهایت دوستی (در معنای فیلیا) نمی‌رسد.

او همچنین بیان کرد: شعر جلالی در مراحل تکوین دوستی، پس از مرحله ارتباط، تعاملی دیگر ایجاد می‌کند و این تعامل تعامل با مفاهیم است تا مصادیق چون انسان. تعامل ایجادشده برای جلالی تعامل با مفاهیمی فراانسانی است مثل شعر، زبان، تاریخ بشری، هستی، طبیعت و خداوند و تنهایی. اما حال چرا نام این نوع ارتباط تعامل است؟ فردیت دو طرف تعامل حفظ می‌شود. کسی در دیگری حل نمی‌شود و مفهوم عشق یا عرفان را یادآور نمی‌شود و این ویژگی حفظ فردیت در تعامل، از ویژگی‌های دوستی است.

فرح نیازکار نیز در حاشیه این نشست گفت: بی‌شک ادبیات در پیوند با ساختار اجتماعی متحول می‌شود و تأثیر جامعه بر ادبیات یک تأثیر دوسویه است؛ چنان‌که ادبیات بر جامعه اثر می‌نهد، شرایط اجتماعی نیز بر روند خلاقیت و پدیداری ادبیات مؤثر است. از این‌رو است که اگر در سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ با خلق ۱۸ رمان روبه‌روییم، با محتوای اجتماعی و مبارزات سیاسی، در دهه ۶۰ با هویتی دیگر از رمان روبه‌رو می‌شویم با گستره فرهنگ دینی، اخلاقی و اسلامی. در این دوران رمان‌هایی پدیدار می‌شوند شامل ارزش‌های دینی ملی، مبارزه و مقاومت در جهت حفظ هویت جمعی و در یک خیزش صعودی با حدود ۱۵۰ رمان روبه‌رو می‌شویم که زنان هرچند اندک اما در پدیداری آن سهیم‌اند. ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس در این دوران با اقبالی بسیار روبه‌رو است و در کنار این نوع رمان‌ها، داستان‌های رمانتیک عامه‌پسند رشد فزاینده‌ای می‌یابد. این روند در دهه ۷۰ با تنوع در ساختار، موضوع، اندیشه و ورود صداهای مختلف در عرصه داستان و رمان تحولی شگرف می‌یابد. گفت‌وگوهای انتقادی، توجه به ساختار صوری و فضاهای فرهنگی در آثار انسجام می‌یابد، علاوه بر تکثر و نگاه، موضوع و ساختار، با کثرت نویسندگان نیز روبه‌رو می‌شویم؛ به گونه‌ای که در این دهه حدود هزار رمان منتشر می‌شود و البته جریان نگارش و اقبال از داستان‌های رمانتیک عامه‌پسند همچنان ادامه می‌یابد. در کنار این جریان با پدیداری نگارش رمان‌های نخبه‌گرای زنانه روبه‌رو می‌شویم.

این استاد دانشگاه در ادامه ضمن اشاره به گسترش روند رو به رشد تعداد نویسندگان و آثار در دهه ۸۰ گفت: در این دهه بیش از ۲۰۰۰ عنوان رمان و داستان کوتاه منتشر شده است و موضوعات آن براساس شرایط حاکم بر زندگی اجتماعی مردمان تغییر یافته؛ داستان‌های آپارتمانی، شهری و کافی‌شاپی و مراکز خریدی از نمونه‌های بازتاب این زندگی اجتماعی در این آثار است. در این آثار ردّپای تفکرات فردی، گرایش به ذهن‌گرایی و توجه به زندگی روزمره بیش از توجه به جمع‌گرایی و کلی‌گرایی است.

نیازکار در پایان خاطرنشان کرد که روند روبه‌رشد تولید آثار ادبی نشان از فرهیختگی انسان‌هایی دارد که در پی آمال و آرزوهای‌شان بر بال داستان، قصه و رویا سوارند و این همه نشان از آن است که تا انسان به رویاهایش می‌اندیشد، امید به زندگانی و روییدن در میان نسل بشر همچنان پابرجا است.

این همایش توسط موسسه آموزش عالی حافظ شیراز با همیاری دانشگاه الزهرای تهران، دانشگاه هرمزگان، مرکز اسناد و کتابخانه ملی مرکز فارس و انجمن ادب و فرهنگ شیراز در شیراز برگزار شد.