سعدی و عرضه شيوه نوين زندگي

تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ماه ۱۳۹۴

همایش "سعدي و سروانتس" بهانه ای برای محققان بود تا در دانشگاه کمپلوتنسه شهر مادرید اسپانيا از این دو شهسوار سخن بگویند. برنامه ای که با حضور سعدی‌شناسان و سروانتس‌شناسان به همت مرکز فرهنگی و بین‌الملل شهر کتاب، مرکز سعدی‌شناسی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا و دانشگاه کمپلوتنسه برگزار شد.

دن کیشوت برای چه نوشته شد؟

در این نشست که برخی از محققان سروانتس شناس و سعدی پژوه از هر دو کشور در این باره سخن گفتند، علي اصغر محمدخاني معاون فرهنگي شهر كتاب، در بخشي از سخنان خود با عنوان «آموزه‌های سعدی و سروانتس برای انسان امروز» گفت: مرکز فرهنگی و بین‌الملل شهر کتاب با همکاری مرکز سعدی‌شناسی از سال ۲۰۱۲ برنامه‌‌ ده ساله‌ای را برای گفت‌وگوهای فرهنگی و ادبی ایران با دیگر کشورها طراحی کرده است که طي آن سعدی‌ شاعر برجسته‌ فارسی به عنوان مظهر زبان فارسی با شاعران و نویسندگان کشورهای دیگر که مظهر زبان آن کشور هستند، مقایسه و تحلیل و بررسی می‌شود. در سال ۲۰۱۲ همایش سعدی و پوشکین در تهران و مسکو، در سال ۲۰۱۳ همایش سعدی و یونس امره در تهران و آنکارا و در سال‌جاری همایش سعدی و سروانتس در تهران و مادرید برگزار گرديد.

وي در ادامه افزود:  چهارصد سال است که از درگذشت سروانتس می‌گذرد و او سیصد سال بعد از سعدی به دنیا آمده و هیچ شناختی از سعدی نداشته است. سعدی آثاری در نظم و نثر نوشته است و در گلستان، دنیای واقعی زمان خود را ترسیم کرده‌است و در بوستان جهان آرمانی و مطلوب را.

معاون فرهنگي شهر كتاب با طرح این پرسش که" سروانتس، دن کیشوت را برای چه نوشته است؟" توضیح داد: در این باب محققان و منتقدان بسیار سخن گفته‌اند و هنوز هم جای سخن هست. بعضی گفته‌اند، قصدش این بوده که نقیضه‌ای هجوآمیز برای آثار پهلوانی بسازد و اشکالات و فضایح آن‌ها را روشن بنماید. یکی از اهداف سروانتس این بوده اما سروانتس با نوشتن دن کیشوت به انسان‌ها آموخته است که خیال‌پروری و وهم‌پرستی را کنار بگذارند و جهان را با روشنی و حقیقت ببینند و دن‌ کیشوت در حقیقت، تندروی‌ها و سبک‌سری‌های انسان‌ها را در آینه‌ طنز نمایان می‌سازد.سعدی هم مانند سروانتس با خلق آثاری ماندگار، رفتار انسان‌ها را با خودشان، با حاکمان و با جهان سنجیده و بررسیده است.

 

سعدي؛ پای بند به سنت‌هاي ادبي

در ادامه اين نشست، كوروش كمالي سروستاني، مدير مركز سعدي شناسي در خصوص « گلستان ماندگار سعدي» به سخنراني پرداخت.

وی گفت:  شعر و نثر فارسي كه در خراسان بزرگ زاده شده بود و در دو پويه عارفانه و عاشقانه و در دو شكل ساده و مصنوع رشد يافته بود، در شهر شيراز و در آثار سعدي و حافظ به كمال رسيد و اين دو بر پايه آثار بزرگان ادب فارسي در برون از شيراز و نيز با اتكّا به پيشينه ادب فارسي در شهر شيراز بنيان ”مكتب ادبي شيراز“ را پي ريختند، به گونه‌اي كه با ظهور سعدي در قرن هفتم مي‌توان با كمي تسامح تاريخ ادبيات ايران را به دوران پيش و پس از سعدي تقسيم كرد؛ چرا كه نثر معيار زبان فارسي و غزل عاشقانه با او به اوج رسيد و يك قرن بعد خواجه حافظ شيرازي، شيرازة مكتب ادبي شيراز را توانمندتر كرد. بي‌دليل نيست كه زبان و شعر و نثر سعدي تا امروز زبان معيار و سنجش ادب فارسي است. به همان ميزان كه سعدي و حافظ در ساختن مكتب ادبي شيراز وامدار شاعران و نويسندگان پيشين خود بودند، ادب فارسي پس از آنان و تا امروز وامدار و تحت تأثير آثار اين دور شاعر بزرگ زبان فارسي است.

مدير مركز سعدي شناسي  در ادامه افزود: مكتب ادبيي را كه سعدي بنيان گذارده بود، در بخش غزل‌هاي عارفانه و برخي از غزل‌هاي عاشقانه حافظ به اوج مي‌رسد و "مكتب ادبي شيراز" شيرازه مي‌گيرد. زبان شاعران برجسته خراسان بزرگ با همه فاخري به دلايل مختلفي نتوانست به "زبان معيار" تبديل شود، اما زبان سعدي كه ريشه در گنجينة واژگان پيشين دارد، با نوآوري‌هاي زبان‌شناسانة سعدي و درك مسايل مورد علاقه مردم و نزديكي به احساس و زندگي آنان به يك زبان فراگير تبديل مي شود و گلستان به يك كتاب عمومي. از زماني كه "آندره دوريه" در سال 1634 ميلادي كتاب گلستان را به زبان فرانسوي منتشر مي‌كرد و تا امروز كه در پايان قرن بيستم گلستان به عنوان يكي از صد كتاب منتخب و برگزيده جهان توسط انديشمندان غربي انتخاب مي‌شود، سعدي و آثار جاودان او جايگاه ويژه‌اي در ذهن و زبان ايرانيان و جهانيان داشته است.

كمالي با اشاره به پاي‌بند سعدي به سنت‌هاي ادبي  افزود: تأثير آثار گذشتگان را در آثار سعدي به روشني مي‌توان يافت. سنت‌هايي كه هويت فكري و فرهنگي ايراني ـ اسلامي داشته در آثار سعدي متجلي است. او اصل ساده‌نويسي را كه يكي از اركان رمان عصر تجدد بود‏ در نثر خويش به كار گرفت و ايجاز را كه يكي ديگر از اين اركان بود‏‏‏‎، به يكي از بارزترين ويژگي‌هاي سبك روايي خويش بدل كرد. اين سبك روايي به ويژه در گلستان سعدي چنان مورد توجه قرار گرفت كه آن را به نوعي همان قصارگويي در غرب مي‌دانند؛ چنانكه بعدها آثار پاسكال و نيچه در اين امر سرآمد شدند.

وي هم‌چنين گفت: آشنايي زدايي نيز از ديگر ويژگي‌هاي نوآوري در آثار اوست. شگرد هنري سعدي در ساختار آثارش، موجب پديداري اشعاري ناب در تلفيق با انديشه‌هاي ظريف و حكيمانه شده است؛ از همين روست كه حتي اگر عبارتي، واژه‌اي و كلامي را پيش از اين بارها شنيده باشيم، در سخن ناب او، اين عبارت و كلام، تازه و نو مي‌نمايد. هم‌چنين زبان سهل و ممتنع، رواني و سادگي كلام، بهره‌مندي از ايجاز به ويژه در پرداخت حكايت‌ها كه امروزه در داستان‌هاي كوتاه و ميني‌مال اساس كار است، نزديكي زبان شعر و نثر او به زبان قابل درك عموم مردمان، نزديك ساختن شعر به نثر و نمايش نيز از مقوله‌هاي نوآوري در آثار سعدي است. شايد به همين خاطر است كه منتقد نكته‌داني چون ضيا موحد بر اين باور پاي مي‌فشرد كه ”گلستان سعدي پر از داستان‌هايي است كه نمونه زيباترين داستان‌هاي كوتاه دنياست“.

سهم بزرگ سعدي در حفظ زبان فارسي

مدير مركز سعدي شناسي درباره سهم سعدي در حفظ و حراست هويت و شالوده زبان فارسي ادامه داد: به ياد داشته باشيم كه سده ها پيش از پيدايش زباني ملي در اروپا، ايرانيان از هويتي محكم و خود بنياد بر شالوده زبان فارسي برخوردار بودند و سعدي سهمي بي‌دليل در حفظ و حراست اين هويت و شالوده آن داشت“. به ديگر سخن، اگر فردوسي زبان فارسي را چون دژ مستحكمي براي دفاع از هويت ملي ايران پي‌ريخت، سعدي نقشي اساسي در حراست از اين دژ و استحكام و استغناي آن براي مواجهه با موج تازه‌اي از مخاطرات بازي كرد و موجب شد تا زبان فارسي در عصر جديد نيز ملاط پرانعطاف، اما ديرپاي هويت ملي ايران بماند. بنابراين بر ماست كه سعدي اين شاعر زبان آفرين را نه طنين تاريخ و زبان آن روزگاران كه معمار زبان امروزمان بدانيم.

 

به باور وی هر نوآوري سبكي از جمله بدايع و بدعت‌هاي سعدي، با نوآوري فكري ملازمند؛ بيش و كم همزمان با سعدي، "دانته" شاعر بزرگ ايتاليا بر ضرورت استفاده ادبي از زبان روزمره مردم تأكيد مي كند. حدود سيصد سال پس از سعدي، سروانتس خالق دن كيشوت نه تنها ذهن و زبان عوام را ملاط كار خود قرار داد، بلكه خويش را هم با نام واقعي خود وارد روايت كرد و بدين سان رمان جديد را آفريد. دويست سال بعد از روزگار سعدي مونتني فرانسوي نخستين مقاله خود را به قلم آورد. طرفه آنكه در اين سو، سال ها پيش، به گونه‌اي متفاوت سعدي در گلستان خود همه اين ويژگي‌ها را خلق كرده بود. ”سياق و ساخت انديشه و زبان سعدي از بسياري جهات همسو و همساز تجدد در اروپا بود و در آن لحظه تاريخي، او به هيچ روي از آن دسته از اهل فكر و قلم اروپا كه پيشتازان تجدد بودند، عقب نبود. برعكس، در بسياري موارد، سعدي زودتر از نويسندگان غربي به اصول راهگشاي تجدد دست يافت و آن اصول را در آثار خويش به كار بست“.‌و به همين دليل بود كه پس از ترجمه گلستان در قرن هفدهم ميلادي، شاعران و روشنفكران تجدد طلب غرب سعدي را هم‌‌كيش و هم سلك خود يافتند و از هوگو تا ديدرو همه نه تنها از او متأثر شدند، كه هر كدام در ستايشش مقاله‌اي نوشتند.

كمالي در ادامه سخنان خود گفت: سعدي در آثار خويش به عنوان "نوآوري" نمود مي‌يابد كه در انديشه تعالي فرهنگ جامعه خويش است؛ "نوآوري" كه براساس تعابير گوناگون از چارچوب‌هاي سنتي در هر زمينه فراتر مي رود، درصدد ايجاد ارزش‌هاي نوين و نيز احياي ارزش‌هاي فراموش شده با رويكردي تازه است، يا به كارگيري قدرت انتقاد به حل و فصل مسايل و مشكلات عملي موجود در جامعه مي‌پردازد، ديدگاه‌هاي نويني براي بِه زيستي در جوامع انساني ارايه مي كند، از وضعيت موجود اجتماعي و سياسي انتقاد مي‌كند و مي‌كوشد تا با گذر از انديشه‌هاي رايج و سطحي، فرهنگ، بينش و هنر و انديشه مردمان را ترقي بخشد. او برآرمان‌هايي چون تعالي، مهرورزي، عدالت و برابري حقوق انساني تأكيد مي‌كند.

 

سعدی و عرضه شيوه نوين زندگي

وي هم‌چنين اظهار داشت كه: سعدي در آثارش در صدد خلق انديشه‌هاي نوين است، به مصلحت عمومي مي‌انديشد، مشرب‌ها و بينش‌هاي گوناگون را به محك آزمايش مي‌نهد و براساس باورهاي هر گروه در صدد عرضه "شيوه نوين زندگي" توأم با مسالمت و بِه زيستي و كم‌آزاري است. تعقل و تفكر را در امور جامعه، سياست، فرهنگ و زندگاني روزمره وارد مي كند و در آرمان شهر خويش، مردمان جامعه را به سوي خواسته‌ها و علايق آرماني راستين در مقابل علايق روزمره و گذرا هدايت مي كند. او به شناخت مشكلات و تعارضات اصلي اجتماع پرداخته، راه حل هايي بنياديني كه برگرفته از نوانديشي و علاقه ژرف وي به مردمان است، ارايه مي‌كند. او عالمانه و صميمانه به ”دردشناسي“اجتماعي دست مي‌يازد. او پيوسته خواهان دگرگوني اجتماعي است، چرا كه او شرايط موجود را با شرايط آرمانيي كه در بينش و ذهنيت خود دارد، مي‌سنجد، از درِ پند و اندرز برآمده، مردمان را به سويي هدايت مي‌كند كه در جهان‌بيني وي، شرايط مطلوب‌تري را براي زيستن فراهم مي‌نمايد. در اين پويه عقل‌گرايي مهم‌ترين ويژگي شخصيتي اوست. در سايه چنين گرايشي است كه وي وضعيت نهادهاي موجود اجتماعي را انتقادپذير مي‌يابد.

كمالي در پايان سخنان خود افزود: او به حقوق انساني، عدالت، مسامحه، نوع‌دوستي و انسانيت مي‌انديشد و در علايق فكري و آرمان‌هاي نظري خويش، اين ويژگي‌ها را براي مردمان جستجو مي‌نمايد و شاه را عادل مي‌خواهد و رعيت را پاكدل. و بدينسان در فرهنگ ايران و جهان ماندگار مي‌شود و به قول خوان رامون خيمنس: ”بي‌شك تنها گلي كه دوام مي‌يابد گل سعدي است.“

 





دسترسی‌ها
  زندگینامه
  رویداد
  سخنرانی
  گفت و گو
  مقاله
  کتاب‌
  عکس های شخصی
  درباره کوروش کمالی
  ارتباط با من
  آر اس اس