سعدي شاعر عشق است

تاریخ انتشار : ۰۶ مهر ماه ۱۳۸۹

بعد از گذشت قرنها، همه ما هنوزهم آثار سعدي را مي خوانيم. دنياي گمشده مان را در گلستان و بوستانش جستجو مي کنيم و لحظه هاي عاشقانه زندگي مان را با غزلهاي نابش سپري مي کنيم. 
سعدي قرنهاست که براي همه آدمهاي بعد از خودش شعرهايش را به يادگار گذاشته است. چه خوبست که به بهانه روز بزرگداشتش، ديوانش را برداريم و تفألي بزنيم براي روزهاي زندگي مان: 
...درمان درد عاشقان صبر است و من ديوانه ام 
نه درد ساکن مي شود، نه ره به درمان مي برم 
اي ساربان آهسته رو، با ناتوانان صبر کن 
تو بار جانان مي بري، من بار هجران مي برم... 
***
 سراغ «کوروش کمالي سروستاني» مسؤول مرکز سعدي شناسي مي رويم تا از زبان او بيشتر درباره سعدي بشنويم و بدانيم. با توجه به اينکه مرکز سعدي شناسي، امسال را به نام «غزل در اشعار سعدي» نامگذاري کرده است، اين گفتگو هم در همين حال و هوا انجام شده است. 

آقاي دکتر، بعد از اين همه سال آيا پژوهشگران مي توانند بصراحت به اين سوال پاسخ دهند که غزل سعدي عارفانه است يا عاشقانه؟ 
 واقعيت آن است که در خوانش آثار کلاسيک ادبيات فارسي تفاوت ديدگاه و برداشت از انديشه، نيت مؤلف، زيبايي ها و شگردهاي ادبي امري طبيعي است. به همين دليل برخي از سعدي پژوهان قائل به تقسيم بندي غزل هاي سعدي به عاشقانه و عارفانه بوده و هستند. گروهي بر آن باورند که سعدي شاعري عارف و عاشق است و عشق مجازي را بهانه اي براي رسيدن به عشق حقيقي مي دانند و برخي ديگر سعدي را عاشقي عاقل مي دانند که همه خوبي ها و زيبايي هاي زندگي اين جهاني و آن جهاني را توصيف مي کند، اما به گمان من آنچه در سخنان هر دو گروه مشترک است، آن است که سعدي شاعر عشق است و عشق براي او «آغاز هست و انجام نيست». 
دغدغه عشق براي سعدي، دغدغه اي جاودان است و به همين دليل است که در گلستان، باب «عشق و جواني» را گشوده است و در بوستان به «عشق و شور و زيبايي» پرداخته است و در غزل هايش عشق را جاودانه کرده و سروده است: 
گويند روي سرخ تو سعدي چه زرد کرد؟ 
اکسير عشق در مسم آميخت، زر شدم 
سعدي عشق شناس و عشق ورز است و در شعرهايش اين حديث عيان: 
عشق سعدي نه حديثي است که پنهان ماند 
داستاني است که بر هر سر بازاري هست 
به هر حال تقسيم بندي غزل هاي سعدي به عارفانه و عاشقانه و پند آموز و يا زميني و آسماني و يا حقيقي و مجازي واقعيتي است که وجود دارد و طبيعي است هر پژوهشگر و خواننده اي با توجه به ديدگاه و باورها و زيبايي شناسي خود، بر باور خود پاي مي فشرد و اين حکايت نيکويي است که عاشقان و عارفان، شرقيان و غربيان هر يک به گونه اي با سعدي احساس همدلي مي کنند. 

ويژگي هاي سبکي در غزل سعدي تا چه حد قابل بررسي است و آيا مي توان او را داراي سبکي منحصر به فرد در غزل فارسي دانست؟ 
بايد دانست شعر فارسي که در خراسان بزرگ زاده شده بود و بزرگاني چون رودکي، فردوسي، عطار، سنايي و خيام، بنيان آن را پي افکندند، علاوه بر حماسه، در دو پويه عارفانه و عاشقانه و در دو شکل ساده و مصنوع رشد يافته بود، در قرن هفتم در شهر شيراز و در آثار سعدي به کمال رسيد. سبکي که سعدي بنيان آن را براساس واقعيت اجتماعي ، سنت فرهنگي و تجربه و خلاقيت شخصي پي ريخت، در تاريخ ادبيات فارسي چنان جايگاهي يافت که با کمي تسامح مي توان تاريخ ادبيات فارسي را به دوران پيش و پس از سعدي تقسيم کرد؛ زيرا نثر معيار زبان فارسي و غزل عاشقانه با او به اوج رسيد و تنها ستاره پس از او حافظ تنها در برخي از غزل ها و نه در مثنوي و نثر ايستاده بر شانه هاي او درخششي ماندگار يافت. اگرچه سنجش اوج غزل حافظ نيز براساس غزل سعدي امکان پذير است و بدين سان «سبک سعدي» معيار فراز و فرود ادبيات فارسي در پيش و پس از خود مي شود.
 
آيا اين مساله که سعدي سعي مي کند از مجاز به حقيقت برسد درست است يا اينکه او خواسته غزلي صرفاً عاشقانه بگويد؟ 
سعدي در آثارش به مسير و مراحل گوناگون عشق اشاره مي کند. اين مسير با عشق مجازي آغاز مي شود و با تکيه بر اصل «المجاز، قنطرَ الحقيقة» به سوي عشق حقيقي حرکت مي کند و به مقام فنا و وحدت دست مي يابد: 
تو را عشق همچون خودي زآب و گل 
ربايد همي صبر و آرام دل 
به بيداري اش فتنه بر خد و خال 
به خواب اندرش پايبند خيال 
به صدقش چنان سر نهي در قدم 
که بيني جهان با وجودش عدم 
و بدين ترتيب حالات و صفات عاشقي را برمي شمارد که با وجود معشوق، ديگر با هيچ کس دم برنمي آورد زيرا با وجود او، ديگر جايي براي کسي در دل عاشق باقي نمي ماند تا به جايي که: «ورت تيغ بر سر نهد، سر نهي» و از اين مقدمه به چنين نتيجه اي مي رسد که: 
چو عشقي که بنياد آن بر هواست 
چنين فته انگيز و فرمانرواست 
عجب داري از سالکان طريق 
که باشند در بحر معني غريق 
به سوداي جانان ز جان مشتغل 
به ذکر حبيب از جهان مشتغل 
به ياد حق از خلق بگريخته 
چنان مست ساقي که مي ريخته 

سعدي چه دگرگوني هايي در غزل پديد آورد که توانست غزل را به اوج برساند؟ به بيان ديگر او با غزل چه کرده که محققان از تلطيف زبان، توسط او در غزل صحبت مي کنند؟ 
زبان شاعران برجسته خراسان بزرگ با همه فاخري و زيبايي، به دلايل مختلفي نتوانست به «زبان معيار» تبديل شود، اما زبان سعدي که ريشه در گنجينه واژگان پيشين دارد، با نوآوري زبان شناسانه و درک مسايل مورد علاقه مردم و نزديکي به احساس و زندگي آنان و با سهولت و صراحت و صداقت، به زباني ماندگار تبديل مي شود و گلستان به يک کتاب عمومي و غزل هاي ناب او با همان خصيصه يا پارادوکس عجيب و توضيح نا پذير «سهل و ممتنع» که برجسته ترين ويژگي سبک سعدي است، معيار سنجش غزل فارسي مي شود. زبان سعدي ريشه در زبان مردم دارد. سعدي سنت شکن و سنت آفرين بود و به همين دليل، استاد فروغي بر آن است که ما امروز به زبان سعدي سخن مي گوييم. 
* سعدي در واقع پادشاه غزل عاشقانه در ادبيات فارسي است. بفرماييد که او بيشترين تأثير را از کدام شاعران قبل از خود پذيرفته است؟ 
** اگرچه اولين «غزل» فارسي به معناي مصطلح در آثار شهيد بلخي (ف . 325 ) و رودکي (ف. 429 ) ديده مي شود، اما سنايي (ف. 545 ) نخستين شاعري است که غزل را در دو پويه عاشقانه و عارفانه به طور جدي آغاز مي کند و پس از او کاروان غزل با کاروان سالاراني چون خاقاني، انوري، عطار، ظهيري، جمالي، عراقي، مولوي و کمال به سعدي مي رسد تا اوج و درونمايه اي ماندگار را تجربه کند. 

به نظر شما يک ذهن منطقي و حکيم که گلستان و بوستان از آن مي تراود چگونه مي تواند زيباترين غزل هاي عاشقانه فارسي را بگويد که در اوج احساس است؟ و آيا در وراي همين غزلها هم آن روحيه حکيمانه سعدي قابل رديابي نيست؟ 
با بررسي غزليات سعدي با نکته اي روبه رو مي شويم که در خور تامل است و آن توجه به شخصيت و انديشه سعدي به عنوان حکيم و انديشمندي است که بي شک حتي در سرايش غزليات خويش، از سر تفنن و نمودن هنر شاعري و توانمندي خود، بدان نپرداخته است. 
به بياني ديگر، سعدي در کليات خويش، در حدود هفتصد غزل را تنها به منظور هنرنمايي شاعرانه نسروده و در اختيار گستر ? وسيع خوانندگان خويش قرار نداده است، بلکه به دنبال آن بوده که عشق را مبناي تفاهم و پايه زندگي قرار دهد و به همين خاطر در اکثر غزل هاي او رابطه عاشق و معشوق، فراق و وصال، کمال و جمال، شور و جواني و لذت زندگاني به همراه نگاه آسماني موج مي زند. 

از شاعراني که سعدي در غزل از آنها تاثير پذيرفته گفتيد. بفرماييد که غزلسرايان بزرگي مثل حافظ و بعدها شاعران سبک هندي مثل صائب و بيدل تا چه حد تحت تاثير غزل سعدي بوده اند؟ 
بي ترديد غزل سعدي، زبان سعدي و نگاه سعدي به زندگي، و تفسير آن با شگردهاي زيباي ادبي از زمان ظهور تاکنون بر بسياري از شاعران کلاسيک و معاصر فارسي تأثير گذاشته است. استاد خرمشاهي در مقاله اي مستوفي با عنوان «حق سعدي بر گردن حافظ» شاهدهاي فراواني از غزل هاي مورد اقتباس حافظ از سعدي نقل مي کند و شاعران بسيار ديگري نيز چون صائب و بيدل از او تأثير پذيرفته اند. شاعران معاصر نيز از تأثير بري نبوده اند؛ کافي است به عنوان نمونه به غزل هاي زيباي شادروان منزوي بنگريم. 

به عنوان کسي که در احوال سعدي پژوهش کرده و آثار او را خوانده، خودتان از کدام بخش از کار اين شاعر بزرگ ايران زمين بيشتر لذت برده ايد؟ غزلياتش، حکمتها و گلستانش، ترجيعات و ترکيباتش، بوستانش يا ...؟ 
سعدي هم در بوستان و گلستان و هم در غزليات و قصايد و قطعات، حکيمي عاشق و عاقل است. 
سعدي با بوستان به خلق آرمانشهري مي پردازد که مُلک مشاع همه انديشمندان و شاعران و عالمان است. آرمانشهري با عدالت، رفاه، کم آزاري و نيک خلقي. او از آسمان بوستان به گلستان زمين مي آيد تا با نقد و توصيه و پند و اندرز و روشن کردن روابط نادرست و تعريف روابط منطقي، زمين را آسماني مي کند و به همين دليل گلستان جايگاه ويژه اي در رنسانس ادبي ايران دارد. غزل هاي او نيز شور عشق و زندگي و تعالي است و قصايد و مواعظ و قطعاتش حکمت ماندگار. به همين دليل سعدي در همه آثارش دوست داشتني است. ولي در نگاه به جامعه، گلستان و در شور و زندگي و تعالي، غزليات او دلنشين تر است. 

چه عاملي باعث شد امسال سال غزل نامگذاري شود، به خاطر ابهاماتي که در اين هنر سعدي است يا اهميت موضوع؟ همايش امسال قرار است به چه نتيجه اي دست يابد؟ 
با توجه به ضرورت پرداختن تخصصي به آثار و زندگي سعدي بزرگوار، مرکز سعدي شناسي، سال هاي 138595 را به عنوان دهه سعدي شناسي نامگذاري کرده است. در اين دهه، هر سال به موضوعي خاص پرداخته خواهد شد و مقالات ارايه شده به کنگره يادروز سعدي به شکل موضوعي و تخصصي خواهد بود. در همين راستا سال 85 به دوران سعدي شناسي، سال 86 به زندگي و انديشه سعدي، سال 87 به گلستان و سال 88 به بوستان پرداخته شد که مجموعه مقالات اين چهار ساله در دفترهاي دهم تا سيزدهم سعدي شناسي منتشر شده و در همين راستا سال 1389 به عنوان سال غزل ناميده شده است و کليه مقالات ارايه شده در نشست شيراز و تهران در روزهاي اول و دوم ارديبهشت ماه، پيرامون غزل خواهد بود.  
   
.............................
منبع: روزنامه قدس

 




دسترسی‌ها
  زندگینامه
  رویداد
  سخنرانی
  گفت و گو
  مقاله
  کتاب‌
  عکس های شخصی
  درباره کوروش کمالی
  ارتباط با من
  آر اس اس