تمدن ما

تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ماه ۱۳۹۰

بدون‌ ترديد ضرورت‌ بازنگري‌ و مطالعة‌ عملكردهاي‌ پيشينيان‌ به‌ منظور كسب‌ تجربه‌ و محك‌ داشته‌ها و آموخته‌هايمان‌ يكي‌ از ويژگي‌هاي‌ فعاليت‌هاي‌ انديشمندانه‌ و بنيادين‌ است‌ كه‌ در راستاي‌ آن‌ مي‌توان‌ گام‌هاي‌ نوين‌ را با دقت‌ واطمينان‌ بيشتري‌ برداشت‌.
تمدني‌ كه‌ ما امروزه‌ وارث‌ آن‌ هستيم‌، حاصل‌ هزاران‌ سال‌ تلاش‌ و كوششي‌ است‌ كه‌ اقوام‌ گوناگون‌ اين‌ سرزمين‌ متحمل‌ شده‌اند. هر يك‌ نيز به‌ فراخور توان‌ خويش‌ مشعل‌دار اين‌ تمدن‌ سترگ‌ بوده‌اند. پس‌ از آن‌ نيز اين‌ مسئوليت‌ خطير را به‌ ديگر نسل‌ها سپرده‌اند. بي‌شك‌ سربلندي‌ و شكوهي‌ را كه‌ ثعالبي‌ در كتاب‌ اخبار ملوك‌ الفرس‌ خويش‌ به ‌ايرانيان‌ نسبت‌ مي‌دهد، از همين‌ تلاش‌ و كوشش‌ها نشأت‌ يافته‌ است‌.
اگر اين‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ اميل‌ گروسه‌ را بر آن‌ مي‌دارد تا اذعان‌ نمايد كه‌: «ادبيات‌ ايران‌ از سرچشمة‌ كمال‌ مطلوب‌انساني‌ و ابديت‌ فكر و سخن‌ الهام‌ گرفته‌ و آثاري‌ به‌ وجود آورده‌ كه‌ به‌ اندازة‌ آثار يونان‌ و روم‌ جهاني‌ را متمتع‌ كرده‌است‌». (روح‌ ايران‌، ص‌ 9) و گيرشمن‌ را بر آن‌ مي‌دارد كه‌: «ايرانيان‌ نخستين‌ ملتي‌ بودند كه‌ امپراتوري‌ جهاني‌ به‌ وجودآوردند و روح‌ عدالت‌ و آزادمنشي‌ را كه‌ تا آن‌ زمان‌ بر بشر مشمول‌ بود، بسط‌ و اشاعه‌ دادند». (ايران‌ از آغاز تا اسلام‌،ص‌ 321) و نيز پروفسور پوپ‌ را چنان‌ تحت‌ تأثير قرار مي‌دهد كه‌: «هنگامي‌ كه‌ اروپا در جهل‌ و تاريكي‌ به‌ سر مي‌بردفرهنگ‌ و هنر اسلامي‌ نيمي‌ از جهان‌ را منوّر ساخت‌ و گرچه‌ نواحي‌ ديگر در اين‌ قسمت‌ شركت‌ داشتند، ليكن‌ منبع‌اصلي‌ و سرچشمة‌ اين‌ نور، ايران‌ بود». (شاهكارهاي‌ هنر ايران‌، ص‌ 2) و نيز «هنر هدية‌ دايم‌ ملت‌ ايران‌ به‌ تاريخ‌ جهان‌بوده‌ است‌. ايران‌ در بسياري‌ موارد در مقايسه‌ با كشورهاي‌ جهان‌ برتري‌ تام‌ يافته‌ است‌ و بسياري‌ از وجوه‌ هنرمندانه‌ تعبير و بيان‌ را به‌ وجود آورده‌ كه‌ سهم‌ گرانبهايي‌ از ميراث‌ هنري‌ جهان‌ است‌» و نيز گريسون‌ بر آن‌ اعتقاد است‌ كه‌: «ايران‌ تنها مشعل‌دار علم‌ نبوده‌، بلكه‌ اكنون‌ مشعل‌ خود را به‌ اروپا سپرده‌ است‌ و آن‌ مشعل‌ هنوز با نوري‌ درخشان‌تر از هميشه‌ مي‌سوزد». (ميراث‌ ايران‌، ص‌ 469) شايد گاه‌ آن‌ فرا رسيده‌ باشد كه‌ ما همگان‌ كوس‌ بيداري‌ را در جان‌ و دل‌خويش‌ به‌ صدا در آوريم‌ و طنين‌ اين‌ بانگ‌ را پيوسته‌ در ذهن‌ و زبان‌ خويش‌ تكرار نماييم‌ و به‌ درك‌ اين‌ واقعيت‌ دست‌يابيم‌ كه‌ سهم‌ ما در شكل‌گيري‌ تمدن‌ امروزين‌ جهان‌ چيست‌؟ و باز نيز در پي‌ پاسخ‌ اين‌ سؤال‌ باشيم‌ كه‌ دِين‌ خويش‌ رابه‌ ميراث‌ كهن‌ و غني‌ خويش‌ چگونه‌ ادا نموده‌ايم‌؟ بي‌ ترديد پاسخي‌ دلنشين‌ و آرامش‌ دهنده‌ و غرورانگيز نخواهيم‌يافت‌. پژوهش‌ها بر تكرار مي‌روند و كشف‌ و نوآوري‌ گوهر كميابي‌ شده‌ است‌. فخر فروشي‌ را بر تحليل‌ و خودشناسي‌بايسته‌ ترجيح‌ مي‌دهيم‌ و اين‌ امر خود آفت‌ پژوهش‌هايمان‌ مي‌شود. پرسش‌هاي‌ بنيادين‌ را پاسخ‌ نگفته‌، به‌ پاسخ‌تكراري‌ سؤال‌هاي‌ قديمي‌ پرداخته‌ايم‌ و به‌ همين‌ دليل‌ نيز در انتظار تأييد ديدگاه‌هايمان‌ از آن‌ سوي‌ مرزها هستيم‌. اينك‌وقت‌ آن‌ فرا رسيده‌ كه‌ به‌ خود آييم‌ و اگر چه‌ نه‌ يك‌ شبه‌ و چند ساله‌، بلكه‌ براساس‌ برنامه‌اي‌ مدون‌ در عرصه‌هاي‌گوناگون‌ تخصصي‌ مي‌توان‌ اميدوار بود كه‌ حاصل‌ كاشت‌ امروزمان‌، برداشت‌ نيك‌ فرزندانمان‌ در آينده‌ باشد.





دسترسی‌ها
  زندگینامه
  رویداد
  سخنرانی
  گفت و گو
  مقاله
  کتاب‌
  عکس های شخصی
  درباره کوروش کمالی
  ارتباط با من
  آر اس اس